آخرین مطالب پیوندهای روزانه
پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان عاشقانه های من من اگر پیامبر بودم معجزه ام خنداندن کودکان خیابانی بود....
ميگن سه موقع دعا برآورده ميشه يکي وقت اذون يکي زير بارون يکيم وقتي دلي ميشکنه..... من وقت اذون زير بارون با دلي شکسته دعا کردم خدايا هيچ دلي نشکنه . . نظرات شما عزیزان: سما
ساعت3:05---11 مهر 1391
سلام
تم عالی است! فکر نگه داشتن کاربر تا لود کامل، عالیتر! نوشته ها، همین عالی، درمورد بقیه، نظر پس از خواندن! لطفا کمی هم بخوانید مرا!! مهدی محسنی
ساعت2:05---11 مهر 1391
حتى دیوارهاهم عاشق میشوند،پس یادگاری ننویسید اگر قصد برگشتن ندارید...
پرویز رحیمی
ساعت2:04---11 مهر 1391
گمم نکن!
فقط بگذار بمانم،
درگوشه ای از حافظه ات آرام مینشینم...
دنیا مومنی
ساعت2:04---11 مهر 1391
خدایا!خط ونشان دوزخت رابرایم نکش!جهنم ترازاین دنیاسراغ ندارم.
علی کاظمی
ساعت2:03---11 مهر 1391
چه ساده بودم كه گمان مي كردم به دورم مي گردند كساني كه دورم مي زدند..!
صابر رواقی
ساعت2:03---11 مهر 1391
کلافه کرده ای مرا....
چراهمیشه لبخندهایت ازنوشته های من زیباتراست؟ تقدیم به عشقم علی بابک زندی فر
ساعت2:02---11 مهر 1391
کوچه هارابلدشدم،رنگهاي چراغ راهنما،جدول ضرب،ديگرهيچ جاگم نميشوم،اماگاهي ميان آدمهاگم ميشوم.آدمهارابلدنيستم!
امیر مشرف
ساعت2:45---9 مهر 1391
بیشتر مطلب بزار پسر
شنبه 8 مهر 1391برچسب:, :: 2:47 :: نويسنده : مهدی افشارزاده
|